ماه گیسو



پدرم و مامانم و داداشم رفتند کربلا ! داره گریه ام می گیره احتمالا از عنوان باید فهمیده باشین کدبانوی توی خونه چی درست کرده! نیمه گمشده اگه صدامو داری نیا لطفا الان نیا.پیرو پست قبل رفتم پیش دکتر گرجی قانعم کرد بیام تجربی امتحان بدم ! 1500 تا تست داده من یه دونشم نزدم تا الان! آشپزی کلافه ام کرده.من مامانمو می خوام 

 

از این ماگ و دستبند می خواااام.


 داداش دوقلو نمی خوایین؟ می خوام عکس داداشمو بردارم بذارم شیپور بفروشمش! رو مخم هعی رژه میره

میگه بیا برو تجربی بده، تجربی پول داره درد داره کوفت داره اونی که میره هنر ننه اش باباش هنرمندن

روم به دیوار به چپم =/ میگه تهش که چی؟ فکر کردی بازیگرای هالیوود میان تو فیلمای دفاع مقدست بازی می کنن؟ جیسون استتهام میاد یه یا علی میگه نارنجکو پرتاب می کنه؟ و جواب من اینه : it depends on u   تو فکر پول درآوردنه! حتی تو اولویت های آخرشم کمک به مردم به چشم نمی خوره. پیش دکتر گاف که میره بهش میگه ما پزامون ویزای شینگن و تعداد مهرکشوراست! از خونت که دلت گرفت میری اروپا هتل پنج ستاره چندماه اقامت می کنی و. همین دکتر گاف که شاخیه برای خودش دو تا رتبه یک داره! درس خوندنشم صبحانه و ناهار یه ساقه طلایی با آب جوش بوده! میخوان منو پنج شنبه ببرن پیشش از خر کنکور هنر دادن بیام پایین! عصبانی و ناراحت و تحت فشارم در حدی که غیر عنوان می تونم بگم: 

این جهان با همه دغدغه هایش دارد

                                                        روی یک جمجمه یک وجبی می رقصد


به قدری حال این روزام بده و سردرگمم که دلتنگ بچگیامم! دلم هوس خوردن آمپول با وعده اینکه از مغازه مسلمی برات سُک سُک می خریم کرده! می ترسیدم از آمپول ولی می دونستم تهش یه جایزه می گیرم.من رو برگردونین به دوران طفولیت حاضرم بازم بدون نق زدن لباس سفید بدون طرح یقه اسکی دارو بپوشم در حالی که احساس اینو داشتم یکی دستاشو انداخته دور گلومو داره خفم می کنه.حاضرم جورابایی که توشون نخ نخی بود و همیشه یه نخ بین شست پا و انگشت کناریش گیر می کرد رو هزار بار بپوشم و دربیارم تا درست شه!دلم هوس فوتبال با پسرای محله رو کرده! من ذوق و شوق خریدن کارت جومونگمو می خوام. برگردیم به گذشته می خوام یانگوم بازیام تمومی نداشته باشه تا زندگی باهام بازی نکنه من هنوز دلتنگ قاطی کردن آب و گِل هستم تا شیرکاکائوم آماده شه بگم بفرمائید امپراطور! سبزی های باغو بگیرم با سنگ رو فرش لهشون کنم تا مامان بیاد سرم داد بزنه بگه فرشو چرا گند زدی؟ دلم هوای بازیای مدرسه ابتداییمو کرده لی لی و هفت سنگ و استپ هوایی و بالا بلندی و محبوب تر از همه "وسطی" که بازم من بشم "نخودی"

شما دلتنگ چی از بچگیاتونین؟ عالمی داشتیما باز خوبه ما سر سوزن تایمی برای این شفت بازیا داشتیم دلم برای بچه های الان می سوزه !


اصلا روایت داریم که میگه: 《دلبر که چارلی فرسود از او》

و بدین سان فضای کثیف اینستاگرام را رها نموده و به سوی وبلاگ روی می آوریم.موقعی که به بیان اومدم همه یه بیانیه برای عرفانی نوشته بودند که وبلاگش رو بی خبر رها کرده بود و نگرانش شده بودند!

بعد از اون رضا اومد و قالب وبلاگ ساخت که اونم یهویی رفت یادم وقتی که داشتم سر قیمت چک و چونه می زدم باهاش متوجه شدم که اوضاع مالیش چندان جالب نیست! (کاش اینو بخونی و بدونی نگرانتم رضا) هر چند متوجه شدم بدی زیادی دیده قالباشو می یدن و عوضش می کردن و به حقوقش احترام نمی ذاشتن

کاش هیچکس یهویی و بی خبر نره، منفورترین اتفاق وبلاگ نویسی همین که کسی که می شناختیش وبلاگش آپ نمیشه و حذف میشه و هیچ نشونی دیگه ازش نیست!

وبلاگ با اینستا، تلگرام و. خیلی فرق داره اینجا آدما خودشونن بدون ادعا،لمس می شن حس می شن درک می شن

به چارلی به ازای خاکی که سر ساختن وبلاگم کشیده قول دادم هیچوقت وبلاگمو رها نکنم! شاید ازش خسته بشم ولی هر موقع قلمبه شدن حجم احساساتم رخ داد اولین جایی که بیانش می کنم همین بیان خودمون باشه *_*

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بررسی و تدریس فیزیک test2 شعر و ادبیات فارسی انگلیسی بدون توقف - نرم افزار آریانا - آموزش زبان سایت مشاوره تحصیلی هیوا کلینیک های جراحی بورس با خانم منافی تاپ سکرت | مطالب تاریخی و عرفانی اخبار روز سئو و طراحی سایت ایران